13فروردین 94

سیزده تون بدر

                   دشمناتون در به در

                           خوشی هاتون صد برابر

13فروردین سال 1394 مصادف بود با روز پنج شنبه و همچنین هوای بارونییییییییییییییییییی.که خیلی عالی بود شب پنج شنبه با مامان جون و  خاله جون برنامه ریزی کرده بودیم که فردا صبح زود بریم خارج شهر .اما بارونی که  از چهارشنبه شروع شده بود پنج شنبه هم تمومی نداشت و همچنان میبارید مونده بودیم چیکار کنیم که مامان جون به دادمون رسیدو زنگ زد بیان خونمون صبحانه بخوریم تا ببینیم اگه هوا خوب شد بریم بیرون .رفتیم خونه مامان جون صبحانه خوردیم ساعت 10که هوا صاف شد و بارون نمیومد وسایلمونو جمع کردیم و رفتیم که سیزدمونو مثلا به در کنیم به مقصد که رسیدیم و یک یکساعتی که نشستیم بارون نم نم شروع شد

بارون که شروع شده بود هوا هم که خیلی سرد بود باز مجبور شدیم وسایلامونو جمع کنیم بریم که یک وقت پسر گلم سرما نخوره دیگه تصمیم گرفتیم برگردیم خونه که در راه برگشت یک جای خوب پیدا کردیم بارونم دیگه قطع شده بود(فکر کنم بارونم ما رو مسخر ه داشت )همونجا دوباره بساطمونو پهن کردیم و هوا هم تا عصر خیلی خوب بود