تولد بابایی
چهارم آبان تولد بابایی بود ولی چون میخواستم آخر هفته باشه چند روز زودتر گرفتیم .روز پنج شنبه رفتیم خونه مامان جون که اونجا کیک و دسر درست کنیم که بابایی متوجه نشه میخوام تولد بگیریم .شب رفتیم خونه بابا بزرگ عمو جون و عمه جونم اومدن من و تو هم کیک و دسرا رو آوردیم و برای بابا تولد تولد خوندیم بابا هم اول تعجب کرد که امروز که تولدم نیست ولی بعدش کلی ذوق کرد ...